http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
به آتوسا دختر کورش گفتند : مردی پنج پسرش را در راه ایران از دست داده و در رنج و سختی به سر می برد و هر کمکی به او می شود نمی پذیرد. دختر فرمانروای ایران زمین با چند بانوی دیگر به دیدار آن مرد رفت. وی خانه ایی بی رنگ و رو می بیند که گویی طوفانی بر آن وزیده است و پیرمردی که در انتهای خانه بر صندلی چوبی نشسته است پیش می آید و می گوید خوش آمدید .
[ شنبه 90/7/16 ] [ 7:20 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |